عید 92
عزیزکم این دومین عیدی هست که کنار تو و با عشق به تو سال را نو می کنیم
امسالم اومدیم شیراز عید رووووووووووووووووو
موقع سال تحویل هم سر سفره من و شما و بابا و عمه و عموها و بابایزرگ، مامان بزرگت و اقای صفری بودیم
سوم عیدهم اقا معصوم اینا زنگ ردن که دارن میان شیراز تا باهاشون بریم بندر عباس خونه دایی سعید
که همه امسال اونجا بودن مامان پوران اینا ،عمه نسرین ،عمو عظیم ،خانم صالحی اینا
اقا معصوم اینا 5 فروردین رسیدن شیراز و باهاشون رفتیم باغ ارم ،پاساژ ستاره خلیج فارس و افتاب
و 7 به همراهشون عازم بندر شدیم
شب رسیدیم بندر و فردا صبحش رفتیم پاساژ سیتی سنتر بعدش رفتیم پارک هدیش
بابا شما رو برد گذاشت تو اب که اب بازی کنی همه جات خیس شده بود و چون باد سرهم میوزید داشتی یخ میزدی من اوردمت لباسات را عوض کردم و داشتم بهت سالاد میدادم گه یهو پات به فلاکس حورد و برگشت و اب ریخت رو پات سه جای پات سوخت البته خیلی خفیف ولی انگار دنیا رو سر من خراب شد هر گریه ای که می کردی یه تیکه ازوجودم می سوخت
خلاصه که عزیزکم بردیدمت پانسمان کردیم و یکم ارومشدی
فرداش هم رفتیم قشم که کلی تو پاساژ بازی کردی
فرداش هم راه افتادیم رفتیم یزد دو شب یزدبودیم و بعد رفتیم اصفهان یه شب هم اصفهان بودیم بردیمت پارک ژرندگان و باغ گلها و بعدش اومدیم اراک خونمون 12 فروردین شب ساعت 11 خونه بودیم
اینم عکسای باغ گلها
عزیزم عاشق بازی با سنگها بودی هر از ژاهیهم میخووووووردی خخخخخخخخخخخ
اینم عکسای باغ پرندگان
اینم چندتا عکس یزد
پسرکم امان ازاون روزی که اب میدیدی مگه ولکن بودیتا همه دنیا را خیس نمیکردی خخخخخخ