سید عرشیاسید عرشیا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

عرشیا کوچولوووووو

15 ماهگی

عزیز نازم چون مامانی تنبل بود تا همین چند روز پیش برات وبلاگ درست نکرده بودم تا اینکه خاله نهال تشویقمون کرد   منم هر چی که یادم میاد را برات مینیسیم از قبلنا تا برسم به حالا   اما الان تهدادی از کلمات را می گی و نظورت راقشنگ میرسونی و اگهیه چیزی بخوای قشنگ میبری پای وسایل و با دست و ااااا گفتن نشونمون میدی   کلماتی تا الان می گی اب بازی عم--------------عمو عمء----------------عمه باباجون مامان جون اب بازی پیتکو پیتکو اینه زر-----------------زرد ابی میسی چش--------------------چشم دایی نی نی نای نای دیگه اینکه صدای بعببعی و گاو و هاپو و گربه رو هم در میاری   دیگه یادم نمیا...
16 ارديبهشت 1392

عید 92

عزیزکم این دومین عیدی هست که کنار تو و با عشق به تو سال را نو می کنیم امسالم اومدیم شیراز عید رووووووووووووووووو موقع سال تحویل هم سر سفره من و شما و بابا و عمه و عموها و بابایزرگ، مامان بزرگت و اقای صفری بودیم سوم عیدهم اقا معصوم اینا زنگ ردن که دارن میان شیراز تا باهاشون بریم بندر عباس خونه دایی سعید که همه امسال اونجا بودن مامان پوران اینا ،عمه نسرین ،عمو عظیم ،خانم صالحی اینا   اقا معصوم اینا 5  فروردین رسیدن شیراز و  باهاشون رفتیم  باغ ارم ،پاساژ ستاره خلیج فارس و افتاب و 7 به  همراهشون عازم بندر شدیم   شب رسیدیم بندر و فردا صبحش رفتیم پاساژ سیتی سنتر بعدش رفتیم پارک هدیش بابا شما ر...
16 ارديبهشت 1392